سرآمدآنلاین - مسعود خدیوی کاشانی- آنگاه که انگشتان کودکی با قلم تفکر و اندیشیدن گام به گام خو میگیرد و شاکری را در نوشتن به رُخ میکشد. شاهکار اولین نجوای نگارش او در صفحه سپید، نوشتن نام پروردگار به واژگانی ساده چون به نام خدای مهربان خواهد بود.
ارادت دل عیان میشود به جان و جان قلم به استاد و معلمی که سرفههايش ، نشانی دارد از انباشت ریز گردهای گچ تخته سیاه در ریههایی پر از اشتیاق و زلفهای سیاهی که چوب خط گذر عمر، هنرمندانه آنرا سفید سفید کرده است تا نوستالژی کچ و تخته سیاه فراموش شده هیچ اندیشهای نباشد.
کودک برای پیوستن به جامعه اولین حضور خویش را در دبستان محک میزند و معلم او را در این حضور یاری میبخشد و به او ایستادن در مقابل باد را آموزش میدهد و در زنگ انشا خوب اندیشیدن و انتخاب را در ذهن او به چالش میکشد و بدین سبب نیک انديشيدن و نیکی را در جامعه به مرحله اجرا در میآورد.
چه بسیار کودکانی که در مدرسه استعداد نهفته او شناخته و شکوفا میگردد تا دُر و گوهری گرانبها برای جامعه پرورش یابد و یا از آنسو با تحقیر یک استعداد ، کودکی به بیراهه سوق داده شود حتما شنیده ایم که یک کودک فقط بخاطر یک برخورد غیر صحیح از درس و مدرسه گریزان شده است!
و از آنسو بسیار و بسیار شنیدهایم که معلمی چون فرشته ایی با تلاش وصف ناپذیر میکوشد که آموزش را به نحو احسن به نمایش بگذارد و گرما و سرما و طوفان شن و بهطور کلی هیچ مانعی جلودار این خواستن نمیتواند باشد.
جامه ای مقدس که به انديشيدن بها میدهد و در نگارش قصه زندگی نام معلم و استاد که راهنما و معمار خوب اندیشدن در ذهن هريک از ما بوده اند و قطعا در پاسخ به این سؤال که کدام معلم و استاد در زندگی شما نقش تعیین کنندهای رقم زده اند تنها چند نام خودنمایی میکند که نقش سازنده ایی را به خویش اختصاص داده اند پس از بر همین فرصت بر دستان معلم کلاس اول و استاد دانشگاهم بوسه میزنم که تفکر و اندیشدین را در ذهن چنین پرورش داده اند و امروز وقتی واژه مدرس دانشگاه را بر تن کردهایم رهرو آن الگوی نیک هستیم و امیدواریم در ذهن دانشجو به خوب انديشيدن نقش شایستهای عطا کنیم .
تصمیم و انتخابی که در دوران دبستان با قصه تصمیم کبری بر ذهن ما نشسته است تا تفکری که یک دانشجوی فارغ التحصیل برای اجتماع طراحی میکند و به قول سعدی این افتخار پارسی زبان جای دارد سپاسی تقدیم بی مرامانی داریم ! که به ما با رفتار دور از انصاف شان آموختند که مرام بورزیم و زیبایی اخلاق را به یکدیگر هدیه دهیم.
روزت مبارک استاد تویی که یادت را ماندگار است به پندی در بوستان اخلاق و یا آموزشی بر محور علم.
و این نگارش قلم وقتی زیباتر خواهد شد که سببی باشد بر مانایی پرچم قشنگ وطن بر بلندای افتخار و انس جاودانه و جدایی ناپذیر خلیج با فارس، خلیجی که نباید تنها به نام پارسی آن بسنده شود که میبایست نگین فیروزه ای شود از فخر و افتخار برای ایران و ایرانی ، کاری شود کارستان.
تنوع اقلیمی این سرزمین نگاه مشتاقانه صنعت توریسم را باخود خواهد داشت و توفیق بهینه برای رونق بخشیدن به محصولات ایرانی و وطنی که باید جان اقتصادی بگیرد و مردمان غیرتمندی که به حق شایسته میزبانی شادمانی اند.
رقابت اقتصادی امروز از شیخ نشینهای خلیج همیشه فارس تا آسیای میانه توجه بیشتری را میطلبد که فردا نام کشورها به توسعه اقتصادی رقم خواهد خورد.
و حکایت دگر؛
سکوت زِبری دستان کارگری است با سیمایی پخته شده به آفتاب که وقتی دستانش را میفشاری، دردی بر سینه ات میافتد گرچه دستانش زبـر است اما لطافت دارد به مهر و مهروزی.
نکند که کارگری برای حق خویش به سکوت آهی گلایه نزد خدا برد! / مدرس دانشگاه